skip to main
|
skip to sidebar
شب هزار و یکم
کودکان ِ من ، اندیشه های من اند! ...
۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه
شب ِ شصت و ششم
حس می کنم که « لحظه » سهم ِ من از برگ های تاریخ است
حس می کنم که میز فاصله ی کاذبی ست در میان گیسوان من
و دست های این غریبه ی غمگین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
هوردخت
واژه را آن که بر زبان می آورد تباه می کند .
مشاهده نمایه کامل من
بايگانی وبلاگ
◄
2011
(2)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
آوریل
(1)
▼
2010
(25)
▼
اکتبر
(3)
شب ِ شصت و هشتم
شب شصت و هفتم
شب ِ شصت و ششم
◄
اوت
(11)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(6)
◄
مهٔ
(1)
◄
مارس
(2)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
2009
(43)
◄
دسامبر
(9)
◄
نوامبر
(2)
◄
اکتبر
(2)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(2)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(4)
◄
مهٔ
(20)
همین دور و بر
سیبستان / مهدی جامی
تئاتر ما
ایران تئاتر
خانه هنرمندان ایران
رندان ـ عباس صفاری
باران زده / پرنیان
اوتیدم /افرا
صد روز تنهایی / مهرداد پیشرو امین
یداله رویایی
سال صفر / سودا
بیگ بنگ ِ تردید / سعید افکاری
آبی / بنفشه جمالی
خدای چیزهای کوچک / آی دا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر