کودکان ِ من ، اندیشه های من اند! ...

۱۳۸۸ خرداد ۱۰, یکشنبه

شب بیستم


بازی دست و گیسو


1
دست های ات را که بر تارهای موهام آوار می کنی
نمی دانی
که این تارهای بلند
هیچ شاهزاده ای را
به خلوت ِ زندان ِ ذهن ِِ طلسم شده ام
راه نداده اند

2
چشم های تاتاری ام
دست هایی را می جست
که خدا گاه ِ تاباندن موهایم
به شکل ِ سرانگشتانِ او
نگاه می کرد ...

در آستین های تو
دستی است
که تار تار ِ موهای تابیده ام را
رام می کند

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام خانم خوشگل يه جا از شما خوندم كه تفاوت نداره كي رييس جمهور بشه موسوي يا كروبي البته استنباط كردم تحريم را گزينه مناسب مي بيني اما يه خواهش داشتم تورو خدا اينجوري فكر نكن قطعا تفاوت داره

هوردخت گفت...

سلام آقای ناشناس!

مطمئنن نظرم تحریم نبوده و نیست . بین موسوی و کروبی فرقی نمی بینم چون هر دو پر از گزینه های سیاهی هستند که چاره ای جز مصلحت اندیشی باقی نمی گذارند.
هنوز دود سفید از کلیسای من بلند نشده ، تا روز ِ آخر تصمیم می گیرم .

بهر حال اگر فکر می کنین حرفی دارین که می تونه به انتخاب من کمک کنه ، به کمال میل بهش توجه می کنم

سپاس